بوکینو | برترین مرجع دانلود کتاب و رمان
بوکینو | برترین مرجع دانلود کتاب و رمان
داستان کوتاه آونگ‌های تب‌دار اثر پرتوماه

قسمتی از داستان کوتاه آونگ‌های تب‌دار:

پلک‌های بهم چسبیده‌ات را به سختی باز می‌کنی. با وجود این‌که دراز کشیده‌ای باز هم سرگیجه داری. خیره‌ی لوله‌ی سرم متصل به دستت می‌مانی. بوی بیمارستان زیر بینی‌ات پیچیده. هنوز کسی نفهمیده که به هوش آمده‌ای. پدرجان و دکتر زارع آن طرف تخت ایستاده‌اند. شاهد هم کنارشان است. دکتر توضیح می‌دهد:
– تقریباً حدود یک سال و نیم پیش این خانوم به این‌جا مراجعه کردن. سردردهای مداومی داشتن و گاهی جلو چشمشون سیاه می‌شد. بعد آزمایش مشخص شد که یه نوع تومور توی مغزشون وجود داره.
پدرجان جا می‌خورد و شاهد سر تکان می‌دهد. دکتر ادامه می‌دهد:
– نوبت عمل داشتن اما رفتن و برنگشتن! متاسفانه الآن اگه عمل بشه هم امید زیادی نیست.
نفس عمیقی می‌کشی و به قیافه‌ی دکتر زل می‌زنی که می‌گوید:
– شما پدرش هستید یا همسرش؟
پوزخند تلخی از بغض‌های مداومت می‌روید و روی لبت می‌نشیند. او خوب می‌داند که تو کیستی و چه بر سر شهیاد آمده. برای بار هزارم از مردم متنفر می‌شوی. دکتر تقلا می‌کند میان صحبت‌هایش هیچ آشنایی قبلی‌ای با قاتلی اعدام شده و خانواده‌اش وجود نداشته باشد. آخ شهیادت کجاست که ببیند همکارهایش او را حتی از میان خاطرات‌شان پس می‌زنند. می‌خواهی بگویی تو که خودت خبر داری؛ اما چه سود؟
بالأخره متوجه به هوش آمدنت می‌شوند. دکتر از اتاق و نگاه به تو می‌گریزد. پدرجان غمگین نگاهت می‌کند. زمزمه می‌کند:
– پس دلیل درخواست طلاقت این بود.
و تویی که چشم می‌بندی و قطره اشکی فرو می‌ریزد.
با رضایت خودت مرخص می‌شوی. تحمل فضای بیمارستان را نداری. با تعلل سوار ماشین شاهد می‌شوی. نگاه‌هایش تا انتهای جانت را می‌سوزاند. سر باند پیچی شده‌ات را به شیشه ماشین تکیه می‌دهی. بالاخره به خانه می‌رسید. می‌خواهی در ماشین را باز کنی که متوجه می‌شوی صاحب خانه وسایلتان را میان کوچه ریخته‌ است. از مردمی که ندانسته قضاوت می‌کنند متنفر می‌شوی. انگار که قوه‌ی درک‌ها میان گور دسته جمعی خفته باشند. یعنی زخم‌ها را نمی‌بینند که باز زخم می‌زنند؟ بی‌پناهی‌ات عذاب وجدان به جانشان نمی‌اندازد؟ دنیا بی‌رحم است و انسان‌ها با بی‌رحمی‌شان به دنیا پوزخند می‌زنند! شاهد متاسف سری تکان می‌دهد و رو به پدرجان می‌گوید:
– بهتر نیست بیاید خونه‌ی من بابا؟
اخم درهم می‌کشی. همین مانده که میان این خانواده جولان بدهی. در ماشین را چنگ می‌زنی و پیاده می‌شوی. اندکی سرگیجه داری. رو به پدرجان می‌گویی:
– می‌خوام یکم تنها باشم!
در را می‌بندی و آرام‌آرام از کوچه خارج می‌شوی. قدم‌های کوتاه و دردناکت تو را به کارگاه چوب بری‌ات می‌کشانند. در را باز می‌کنی و داخل می‌روی. این‌جا هم به ماتم‌کده می‌ماند. درخت خشک‌شده‌ی گوشه حیاط برایت مرثیه می‌خواند. در ساختمان را باز می‌کنی. بوی چوب توی بینی‌ات می‌پیچد. شهیاد میان نگاهت جان می‌گیرد.
در را با لبخند برایت گشود و با همان نگاه زیبایش گفت:
– خب چه‌طور شده؟
داخل خزیدی و با شادی دور خودت چرخ ‌خوردی. نگاهت را دور تا دور چرخاندی. انگشتانت روی چوب‌ها نوازش‌وار لغزیدند و برای ابزار برش لبخند زدی. نگاهت به ریسه‌های آویزان سقف قفل شد. بوسی توی هوا برایش فرستادی و گفتی:
– فوق‌العاده‌ست. انگار میون یه رویا گیر افتادم!
شهیاد در حالی که نزدیکت می‌شد در گوشت زمزمه کرد:
– با وجود داشتن من می‌تونه خیالت راحت باشه که تو یه رویای دائمی گیر کردی!
خاطره میان نگاهت می‌پوسد. رویای دائمی؟ برای شهیادی که نیست زمزمه می‌کنی:
– خیلی بدقولی شهیاد! پس چرا من تو یه کابوس دائمی گیر کردم؟ چرا کنارم نیستی؟

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
تمنای ماندن، تمنای رفتن، تمنای خواستن، تمنای نفس کشیدن، تمنای زندگی؛ یک چهارپایه خط می‌کشد تا نهایت تمناها را!
زندگی وارونه می‌شود و لیلی به دنبال یافتن مجنونش سر به بیابان شیدایی می‌گذارد. دریغ که این وارونگی هم بی‌فایده‌ است‌!
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    آونگ‌های تب‌دار
  • ژانر
    تراژدی، عاشقانه، اجتماعی
  • نویسنده
    پرتوماه
  • ویراستار
    آیتک
  • طراح کاور
    worning.f
  • صفحات
    83
  • منبع تایپ
    انجمن فرهنگی و هنری بوکینو
لینک های دانلود
کامنت ها

ورود کاربران
درباره سایت
«بوکینو»؛ مقصدی است که در آن باز کردن هر کتاب، یک سفر زیبا به دنیای داستان‌ها می‌شود. ما در اینجا منتظر شما هستیم تا همراه با شما، صفحه به صفحه، دنیای جدیدی از شگفتی را کشف کنیم. در ورای این دنیای حیرت انگیز چه چیزی قرار دارد؟ بیا با هم این لذت را تجربه کنیم!
آمار سایت
  • 16 نوشته
  • 0 برگه
  • 34 کامنت
  • 2 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " بوکینو | برترین مرجع دانلود کتاب و رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.