بوکینو | برترین مرجع دانلود کتاب و رمان
بوکینو | برترین مرجع دانلود کتاب و رمان
رمان داج اثر سینا صیقلی

قسمتی از رمان داج:

ناگهان باران همچون سیلی شروع به باریدن کرد و قطره‌های باران از ابرها بر زمین می‌افتادند و از پنجره‌ی دادگاه دیده می‌شدند. در همین هنگام حضار دوباره شروع به پچ‌پچ کردند. روشنایی اتاق با وجود لامپ‌های زیاد آن کم بود، دیوارهای اتاق که به رنگ فندق بودند کم‌کم داشتند به تیرگی می‌گراییدند، بوی نامطبوعی فضای اتاق را گرفته بود، بیش از پنجاه تن از افراد در آن‌جا حضور داشتند که اکثریت آن‌ها را حضار تشکیل می‌دادند.
حضار درحال پچ‌پچ بودند که ناگهان قاضی چکشش را چندبار روی میزش کوبید و بار دیگر، سکوت همه‌ جا‌ را فرا گرفت. به طوری‌ که صدای نفس کشیدن هم شنیده نمی‌شد، همه منتظر صحبت‌های قاضی بودند، او از مادر بچّه‌ها خواست که در جایگاه بایستد، زن درحالی که اشک‌هایش از چشمانش جاری می‌شد و چشمانش سرخ شده بودند، در جایگاه حاضر شد. مرد پرسید:
– خودتون رو به دادگاه معرفی کنید؟
زن آب دهانش را قورت داد، اشک‌های چشم‌هایش را با دستمال پاک کرد و با کشیدن نفسی عمیق و با صدایی که بر اثر گریه‌ی زیاد خش‌دار شده بود، گفت:
– من… مگان هستم، مادر بچّه‌های به قتل رسیده. در خیابان لمبارد، واقع در سانفرانسیسکوی کالیفرنیا ساکن هستم.
مت همچنان پریشان و آشفته بود و تمام مدت را به نتیجه‌ی دادگاه و رای قاضی فکر می‌کرد، به زندگی و آرزوهایی که در ثانیه بر باد رفته بودند. حتی به سرش زده بود که خودش را همان‌جا بکشد و از این فاجعه نجات پیدا کند.
با شنیدن صدای قاضی، از فکر و خیال بیرون آمد و به زمان حال برگشت:
– چی شد که این اتفاق افتاد؟ ماجرای اون روز رو برامون شرح بدید لطفا!
مگان با بغض ریشه کرده در گلویش و در حالی که آرام آرام اشک می‌ریخت، گفت:
– داشتم مثل هر روز بچّه‌ها رو به مدرسه می‌بردم، همون روز قصد داشتم توی کلاس آشپزی هم ثبت‌نام کنم، به همین دلیل از قبل تمام وسایلی رو که احتیاج داشتم مثل، مدارک و مقداری از پس‌اندازم رو توی کیف چرمیم گذاشتم و از شونه‌ا‌م آویزون کردم. وقتی بچّه‌ها صبحونه‌شون رو تموم کردن، تقریبا حوالی ساعت ۷:۳۰ صبح بود. راه افتادیم و وسط راه بودیم و خیابون هم به دلیل نزدیک بودن جشن کریسمس شلوغ بود، که یهو… .
مگان ناگهان دوباره شروع به گریه کرد، نمی‌توانست جلوی خود را بگیرد.
با غم و ناراحتی به مگان خیره شد. یادآوری آن صحنه‌ی دلخراش برای خودش هم دردناک و سخت بود.​

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
قتل کابوس دیرینه‌ی افراد است، یک قتل آن هم به‌ خاطر بی‌احتیاطی می‌تواند هر کسی را در بهت فرو ببرد، جنایتی آغاز می‌شود که نمی‌توان آن را اصلاح کرد، دستش را آلوده‌ی خون می‌کند و پیکر و روح او را می‌لرزاند و اسیر افکارش می‌کند. تقلا بی‌ثمر است آن هم وقتی که خودش به دام می‌افتد، طولی نخواهد کشید که جراحت اشتباهات، فرد را متلاشی خواهد کرد... .
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    داج
  • ژانر
    تراژدی، جنایی-پلیسی
  • نویسنده
    سینا صیقلی
  • ویراستار
    سالیوان
  • طراح کاور
    غزاله.الف
  • صفحات
    273
  • منبع تایپ
    انجمن فرهنگی و هنری بوکینو
لینک های دانلود
کامنت ها

ورود کاربران
درباره سایت
«بوکینو»؛ مقصدی است که در آن باز کردن هر کتاب، یک سفر زیبا به دنیای داستان‌ها می‌شود. ما در اینجا منتظر شما هستیم تا همراه با شما، صفحه به صفحه، دنیای جدیدی از شگفتی را کشف کنیم. در ورای این دنیای حیرت انگیز چه چیزی قرار دارد؟ بیا با هم این لذت را تجربه کنیم!
آمار سایت
  • 16 نوشته
  • 0 برگه
  • 34 کامنت
  • 2 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " بوکینو | برترین مرجع دانلود کتاب و رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.